مترسک ناز میکند
کلاغ ها فریاد میزنند
ومن
سکوت میکنم
این مزرعه زندگی من است
خشک وبی نشان
.. ♘♗♕♔♗♘♖
♙♙♙♙♙♙♙♙
╗════════╔
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
╝════════╚
♟♟♟♟♟♟♟♟
♜♞♝♛♚♝♞♜
مـــات شــدم از رفـتنت هیــچ مـیز شطرنجے هـم در مــیان نـــبـود !
ایـن وســط فــقط یـک دل بـــود …
ڪه دیگــر نـیست
+دیگر هیچ دلی در میان نیست
دیگر دل ندارم فقط سنگ است
ســـــــــنـــــگ....
،هٍــــی آدم ها...
باور کنیــــد می خواهــــم از شمــــا دورترین بمانــم..
.
نــــزدیک کـــه می شوید،
ســــردی ِ عاطفــــه هایتـــان،
وجودم را می لرزاند..
محـــــضٍ رضای
ِ خــــدا...
دوربمانید....
میدونی چرا عاشقت شدم ؟
چون آن زمان من مترسکی بودم که
به دوستی با کلاغها هم رضایت داشت…
می گویند ضعیف شده ام!
میگویم سنگینی درس هایم است!
اما
نمیدانند سنگینی درس هایی است که از دنیا و آدمهایش گرفتم!!
اینا رو اول بلوگم گذاشتم تا بدونم
وقتی تمام درها روم بسته میشه اینارویادم بیارم
من دوباره همه چیزو درست میکنم
حتی اگه چیزهایی که تا حالابرام مهم بوده دیگه نیست چه مهم چه پیشم